بیاین تو وبلاگم

عاشقانه

با سلام ... ورود شمارا به وبلاگ بیاین تو وبلاگم خوش آمد میگویم ... برای مشاهده کامل مطالب از آرشیو مطالب وبلاگ استفاده کنید.

 

«آرزو کردن چه قدر شعف‌انگیز است، اما وقتی به‌آرزوی خود رسیدیم شعف از درون ما رخت برمی‌بندد.»
فریدریش نیچه
«آرزو ریشه حیات ما است، اگرچه این ریشه حیات، ما را به‌تدریج می‌سوزاند ولی همین ریشه مایه زندگی است.»
ناشناس
«آرزوی تجدید حیات آدمی یک آرزوی ابلهانه‌است زیرا بوجودآمدن انسان یک اشتباه و یک حادثه غم‌انگیز است و بهتر آن‌که تجدید نشود.»
آرتور شوپنهاور
«آرزوی هر شخصی هدایت او را به عهده دارد.»
جورج هربرت
«آماده شدن برای دستگیری از پیران، و وفاداری نسبت به‌دوستان و مهر ورزیدن به‌مردم، آرزوی من است.»
کنفوسیوس
«آینده متعلق به کسانی است که در آرزوی آن هستند و بدان ایمان دارند.»
ناشناس
«از آرزوهای دور و دراز دوری نمائید چه جز خستگی روح و ملال خاطر، بار و بری ندارد.»
ولتر
«از دست دادن امیدی پوچ و آرزوئی محال، خود موفقیت و پیشرفت بزرگی است.»
شکسپیر
«اگر کسی در راه رسیدن به‌آرزو قدم بردارد، دائمأ از لذت وصال برخوردار است.»
ناشناس
«اگر تا کنون به‌نصف آرزوهایتان رسیده‌اید، بدون تردید زحمت شما دو برابر شده‌است.»
هنریک ایبسن
«امید و آرزو آخرین چیزی است که دست از گریبان بشر برمی‌دارد.»
ژان ژاک روسو
«اندیشه‌ها، رؤیاها، آه‌ها، آرزوها و اشک‌ها از ملازمان جدائی ناپذیر عشق می‌باشند.»
ویلیام شکسپیر
«ای باد خوش که از چمن عشق می‌رسی// برمن گذر که بوی گلستانم آرزوست»
مولوی
«برای تحقق آرزوی تو، خواه امیر باشی خواه گدا، در برابر طبیعت فرق نمی‌کند و برای همه یک بها معین شده‌است و آن فداکاری و از خودگذشتگی است.»
ماردن
«برای رسین به آرزوئی باید ده‌ها آرزوی دیگر را سر برید.»
ناشناس
«برای همه‌کس خوشبختی یک معنی بیشتر ندارد! رسیدن به آرزوی موهوم.»
سعید نفیسی
«به اختیار، کس از یار خویش دور شود؟// به روز وصل کسی آرزو کند هجران؟»
فرخی سیستانی

«جان صرف کند در آرزویم// گر خود همه شیر مرغ جویم»
خاقانی
«چون عرصه تنگت ندهد فرصت پرواز// رو آرزوی نعمت بی‌بال‌وپری کن»
سعدی
«خداوند وقتی می‌خواهد کسی‌را فاسد سازد، او را به‌همه آرزوهایش می‌رساند.»
اسکار وایلد
«خردمند به‌کار خویش تکیه کند و نادان به‌آرزوی خویش.»
علی ابن ابیطالب
«خوشبختی این است که انسان دنیا را همان طور که آرزو می‌کند ببیند.»
ناشناس
«خوشبختی وجود ندارد و ما خوشبخت نیستیم، اما می‌توانیم این حق را به خود بدهیم که در آرزوی آن باشیم.»
آنتوان چخوف
«دامنه آمال و آرزوی انسان انتهائی ندارد، سعادتمند کسی است که به‌افکار بی‌اساس و ایده‌آلهای بی‌معنا دل نبندد.»
ناشناس
«دست طبیعت امیدهای انسان را در هیچ حدود و ثغوری محصور نساخته‌است و آرزوهای بشری هرگز حدی نمی‌شناسند.»
کندورسه
«دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر// کز دیـو و دد ملولم و انسانم آرزوست// گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما// گفت آن که یافت می‌نشود آنم آرزوست»
مولوی

اگه پسرا نبودن...

اگه پسرا نبودن تو دانشگاه استاد کیو ضایع می کرد؟

اگه پسرا نبودن کی تو کلاس می رفت گچ می یاورد؟ 
اگه پسرا نبودن کی اشغالا رو می ذاشت جلوی در؟

اگه پسرا نبودن دخترا به چی می خندیدن؟ 
اگه پسرا نبودن دخترا کیو سر کار می ذاشتن؟

اگه پسرا نبودن کی مامانا رو دق می داد؟

                       

 عمده آدم‌ها حضورشان مبتنی به فیزیک است. تنها با لمس ابعاد جسمانی آن‌هاست که قابل فهم می‌شوند. بنابراین اینان تنها هویت جسمی دارند.

آنانی که وقتی هستند نیستند، وقتی که نیستند هم نیستند

مردگانی متحرک در جهان. خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی واگذاشته‌اند. بی‌شخصیت‌اند و بی‌اعتبار. هرگز به چشم نمی‌آیند. مرده و زنده‌شان یکی است.

                  

دسته سوم

آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم هستند

آدم‌های معتبر و با شخصیت. کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودنشان هم تاثیرشان را می‌گذارند. کسانی که همواره به خاطر ما می‌مانند. دوستشان داریم و برایشان ارزش و احترام قائلیم.

دسته چهارم

آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هستند

شگفت‌انگیزترین آدم‌ها در زمان بودشان چنان قدرتمند و با شکوه‌اند که ما نمی‌توانیم حضورشان را دریابیم، اما وقتی که از پیش ما می‌روند نرم نرم آهسته آهسته درک می‌کنیم. باز می‌شناسیم. می‌فهمیم که آنان چه بودند. چه می‌گفتند و چه می‌خواستند. ما همیشه عاشق این آدم‌ها هستیم. هزار حرف داریم برایشان. اما وقتی در برابرشان قرار می‌گیریم قفل بر زبانمان می‌زنند. اختیار از ما سلب می‌شود. سکوت می‌کنیم و غرقه در حضور آنان مست می‌شویم و درست در زمانی که می‌روند یادمان می‌آید که چه حرف‌ها داشتیم و نگفتیم. شاید تعداد این‌ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد.

====

فرشته نگهبان

نویسنده: غریبه عاشق

مردی داشت در خیابان حرکت می کرد که ناگهان صدایی از پشت گفت: اگر یک قدم دیگه جلو بروی کشته می شوی.

مرد ایستاد و در همان لحظه آجری از بالا افتاد جلوی پایش.

مرد نفس راحتی کشید و با تعجب دوروبرش را نگاه کرد اما کسی را ندید.

بهر حال نجات پیدا کرده بود.

به راهش ادامه داد.

به محض اینکه می خواست از خیابان رد بشود باز همان صدا گفت : بایست

مرد ایستاد و در همان لحظه ماشینی با سرعتی عجیب از کنارش رد شد.

بازهم نجات پیدا کرده بود.

مرد پرسید تو کی هستی و صدا جواب داد : من فرشته نگهبان تو هستم .

مرد فکری کرد و گفت :

- اون موقعی که من داشتم ازدواج می کردم کدام گوری بودی

                       

دسته اول

 آنانی که وقتی هستند هستند، وقتی که نیستند هم نیستند

 

 

[ یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:,

] [ 14:51 ] [ غریبه عاشق ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه